كتاب حاضر ترجمة رسالهاي پرآوازه از حكيم و دانشور سوئيسي ـ آلماني «تيتوس بوركهات» (1908-1984) به همراه سه مقالة ديگر از او در موضوع «جهانشناسي سنتي و علم جديد» است. اين رساله از دو جنبه حائز اهميت است؛ نخست آن كه معناي واقعي علم جهانشناسي و اصول آن را مطابق با فهم و اعتقاد پيشينيان براي ما بازگو و سپس اين نكتة اساسي در تاريخ علم را تحليل ميكند كه چرا و به چه علت بزرگترين نخبگان اعصار گذشته، تا پس از پيدايش علم جديد، نه تنها در انكار و جايگزيني اين نوع جهانشناسي (كه در نظر متجددان بسيار ساده و خام ميآيد) نميكوشيدهاند، بلكه اهتمام وافر در تثبيت و به كار بردن آن داشتهاند. جنبة مهم ديگري كه اين رساله را از ديگر آثار احيانا مشابه ممتاز ميكند، نقدي است كه از نظرگاه سنتي بر سه شاخة علم جديد، يعني فيزيك، زيستشناسي و روانشناسي، دارد و در اين زمينه به خصوص خطر سيطره و دستاندازي نظرية تكامل و آراي يونگ را به ساحتهايي از وجود انسان كه كاملا براي آنها شناختناپذير است، گوشزد ميكند.