گروهي از انسانها احساس ميكنند كه با توسل به داروها و مواد مخدر ميتوانند وضعيت بدن خود را در شرايط بهتري قرار دهند. به همين دليل هزاران سال است انواع عناصر و مواد سمي را از راه دهان، بيني، ليس زدن، تنفس و تزريق وارد بدن خود ميكنند تا در عالم هپروت فرو روند. آدمها، به الكل، هرويين، ال اس دي، كرك، كوكايين، ترياك، و صدها معجون عجيب ديگر وابسته ميشوند و با اين مواد به بدنشان لطمه ميزنند و براي خود و ديگران هزاران مشكل ايجاد ميكنند. اين گروه از انسانها كار چنداني براي حل مشكل خود نميتوانند انجام بدهند چون تقريبا از نظر همه، آدمهاي بد و ضعيفي هستند. نگارندگان در كتاب حاضر وجه تمايز معتاداني را که معتاد ميمانند و معتاداني كه ترك ميكنند در 27 فكر يا باور بيان ميكنند. طبق تحقيقات به عمل آمده هرچه شخص به تعداد كمتري از اين باورها اعتقاد داشته باشد، احتمال اين كه بهبود يابد بيشتر است. برخي از اين باورهاي غلط عبارتاند از: مقدار كم كه ضرري ندارد، نميتوانم مصرف نكنم، يكنواختي، توان زياد، انتقام، هوس، بيخيالي، باكلاس بودن، عادت بد، خوددرماني، و مصرف حساب شده.