"آرون تمكين بك" پس از روانكاوي، مجذوب شناخت شد؛ شناختي كه از روانشناسي "من" به دست آمده بود و در آن زمان محبوبيت زيادي داشت. بك كه متقاعد شده بود روانكاوي، بينشهاي مهمي دربارۀ اختلالهاي رواني فراهم آورده است، براي ارزيابي فرضيههاي روانكاوي دست به تحقيق زد. اما يافتههاي او از تحقيقهاي آزمايشي روي روياها و مطالب موهوم باعث شدند كه اغلب مفاهيم روانكاوي را دور بريزد. بك در تدوين نظريه و درمانشناختي براي اختلالهاي رواني، مانند دانشمندان موفق، دقيقا از شواهدي پيروي كرد كه برخلاف روانكاوي بودند. وي دريافت كه اگر به بيماران آموخته شود افكار منفي خود را بازبيني و آزمايش كنند، افسردگي آنها بهبود مييابد. طي 35 سال، بك، نظامي درماني با عنوان درمانشناختي به وجود آورد كه توجه قابل ملاحظهاي را جلب كرده و پژوهشهاي گستردهاي را برانگيخته است. شناختدرماني داراي كاربردهاي وسيعي براي درمان بيماران افسرده، بيماران با افكار خودكشي و بيماران با اختلال شخصيتي مرزي و همچنين بهبود شناخت و عملكرد بيماران اسكيزوفرني است. كتاب حاضر يكي از مجلدهاي 120 گانۀ "بزرگان روانشناسي و تعليم و تربيت" است كه به معرفي "آرون تمكين بك" و آراي وي در حوزۀ شناختدرماني اختصاص يافته است.