يكي از معضلات عظيم سينماي كودك آن بوده كه هيچگاه متولي جدي نداشته و عوامل سينماي كودك پس از يك شكست تجاري، از اين نوع سينما روگردان شدهاند و حوصلۀ بررسي عوامل شكست در ارتباط با مخاطب خود را نداشته و حمايتي كاملا جدي نيز از جانب دولت در اين عرصه از خود نديدهاند. بعد از انقلاب اسلامي حدود ده سال مديران دولتي به حمايت جدي و همهجانبه از سينماي كودك و نوجوان پرداختند (از 1366 تا 1375) كه حاصلش ثمرات مفيدي براي نوجوانان ايران داشت. در قبل از انقلاب مكاني به نام كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، تعداد زيادي فيلم از ديد و دربارۀ كودك توليد كرد كه به هر حال موفقيت نسبي به همراه داشت و در هرگونه، آثار موفقي به يادگار ماند. بعد از انقلاب، تهيهكنندگان خصوصي به طرق مختلف از مراكزي مثل كانون و بنياد سينماي فارابي كمك گرفته و بار توليد سينماي كودك را به دوش كشيدهاند، اما در اواخر دهۀ شصت و اوايل دهۀ هفتاد و پس از چند اثر ناموفق و شكست تجاري، توان تحمل اينگونه سينما را از دست داده و برخي عوامل سينماي كودك اعم از تهيهكننده، نويسنده، كارگردان و بازيگر خود را به سوي ساير گونههاي سينما مشغول كردهاند. در دهۀ هفتاد نيز سياستهاي كانون در ارتباط با سينماي كودك تعديل يافته و حضور در جشنوارههاي خارجي برايش مهمتر است. در اين مجموعه به روشي ديالكتيك، انگارههاي اساسي حاكم بر ذهنيتهاي اهالي سينماي كودك و نقاط ضعف و قوت اين نوع سينما به چالش كشيده شده است تا بدينترتيب آسيبشناسي ساختاري موضوعي سينماي كودك و نوجوان انجام گيرد.