درفش (بيرق ـ پرچم) نمايندۀ گروهي از جمعيت است كه داراي قلمرو بوده و زير نفوذ حاكميت يك قدرت برتر اداره و رهبري ميشوند. به كار بردن بيرق از روزگار پيش از تاريخ در ميان اقوام، تيرهها و ملتهاي گوناگون رواج داشته است و بيشتر در جنگها و درگيريها به منظور برقراري نظم، شور، هيجان و پايداري از آن بهره ميگرفتهاند، هر گروه از طرفين جنگ پرچمي به رنگ ويژه و نقش مورد علاقۀ آن گروه را به همراه داشته است. در ميدان جنگ و كارزار بيرق به دست فردي نيرومند، كه بيرقدار ناميده ميشد، هميشه افراشته نگاه داشته ميشد و مرداني چالاك و رزمجو از آن محافظت ميكردند. افراشتگي و جنبش بيرق انگيزۀ توانمندي و افزايش نيروي رواني جنگجويان و نيز برقراري نظم، ساماندهي، رهبري و فرماندهي شايسته را فراهم ميساخت و سرنگوني و واژگوني آن، ناتواني رواني و بدني جنگجويان و در نهايت شكست و گريز از ميدان نبرد را در پي داشت. بنابراين در نبردهاي باستاني سعي فرماندهان همواره بر اين بوده است كه پرچم را افراشته نگاه دارند تا جنگجويان با ديدن آن نيرومندي و پايمردي را در وجود خويش احساس نمايند. انتخاب رنگ، نشانهها و پيكرۀ پرچمها بيترديد به موقعيت جغرافيايي، طرز تفكر، هدف، صلح و دوستي، نوعپرستي، كيش، مليت و سرانجام تيرهها، بستگي كامل داشته است. امروزه پرچمهاي بسياري وجود دارد كه بر آنها انواع نقشها مثل جانوران، ستارهها، خورشيد، پرندگان، درخت، گل و گياه، شمشير و... ديده ميشود. رنگها نيز ضمن آن كه با صلح و دوستي مردم بستگي دارد، با شور و احساس آنان نيز در پيوند است. در كتاب حاضر تاريخ پرچم ايران از روزگار باستان تاكنون بررسي شده است.