fiogf49gjkf0d
"ارواح شبانه" روايت واقعي درباره مردي است با نام "هنگ چو" كه شبي در يك جادهي شهري سوار بر اتومبيل خويش در حال حركت است. او پس از پارك كردن ماشين خود در كنار جاده، متوجه وجود يك گلهي گاو و عبور آنها از كنار ماشين شده و همين امر موجبات ترس او را فراهم ميسازد. به طوري كه احساس ميكند دستي دراز از پشت سرش در حال حركت است و نيز تصوير يك قبرستان در نظر او مجسم ميشود. هنگ چو پس از گذراندن آن شب وحشتناك، درمييابد كه تنها بر اثر ترس به چنين خيالاتي دچار شده است و آن دستي كه شب قبل خيال ميكرده، شاخهي درختي بيش نبوده و قبرستاني كه در نظرش مجسم ميكرده، قسمتي از يك حصار شكسته و برآمدگي زمين بوده است. نويسنده در اين داستان، نتايج ترسهاي بيمورد، و زايل شدن عقل بر اثر آن را به تصوير ميكشد. داستان ديگر اين مجموعه، "فكر ميكنيد رئيس بدن كيه؟" نام دارد.