fiogf49gjkf0d
اصطلاح سكولار براي نخستين بار پس از جنگ سيساله و به هنگام امضاي صلح وستفاليا در 1648 و آغاز تكوين حكومتهاي ملي به كار رفت. بسياري از تاريخنگاران، همين زمان را سرآغاز پديدهي سكولاريسم در غرب ميدانند. به طور كلي معناي آن دنيايي شدن است. خيزش عمومي عليه امانالله در 1919 تا 1929، شاه نوساز افغانستان در 1928، ریيسجمهور داوود در سال 1975 و يا نورمحمد ترهكي در 1978 توسط روحانيون روستايي به نام اسلام عمل كرده است كه ميتوان پاسخ سنت به پروژهي نوسازي سكولار در افغانستان دانست. از اين منظر اسلام سياسي مجاهدين در هنگامهي جهاد و تشكيل حكومت اسلامي كه ناكام ماند و برآمدن طالبان كه الگويي تمامعيار از يك جنبش بنيادگراي سنتي واپسگرا در جهان اسلام به نمايش گذاشت، حاصل بازسازي مولفههاي سنت در پاسخ بنيادگرايانه به سكولاريسم است. نويسنده در كتاب حاضر در پي توضيح و تبيين روايتهاي سكولار در زمينهي سنت و مذهب افغاني برآمده است و هدف وی تبيين مولفههايي از واكنش سنت مذهبي و فرهنگ بومي است كه سازندهي جرياني پرشتاب و ضد مدرن در تاريخ اخير افغانستان به نام "بنيادگريايي" شده است.