fiogf49gjkf0d
کتاب حاضر مشتمل است بر ترانههایی در مکتب عاشق (عاشیقهای آذربایجان) که همراه با ساز قوپوز میخوانند. مطالب کتاب به شکل داستانی تنظیم شده است و به آشنایی خانمی عاشق به نام "آیگون" و آقایی به نام "آیدین" اشاره دارد که طی دیداری در مراسم عروسی، با یکدیگر ازدواج میکنند. بعد از مدت کمی آیدین برای اجرا به یک عروسی میرود اما هنگام بازگشت ناپدید میشود. آیگون متوجه میشود که این کار رقیبان است و در مکتب عاشقها اینکار شکستن اصول، قاعده و قانون عاشقی است. وی تصمیم میگیرد تا برنامهای ترتیب دهد که طی آن عاشق یا هنرمند اصیل شناخته شود و آنهایی که ادعای هنرمندی میکنند سازهایشان گرفته شده و زندانی یا تبعید شوند. بعضی از عاشقها طی این برنامه استاد و هنرمند بودنشان شناخته میشود و برخی دیگر که به صورت کامل و حرفهای با دنیای عاشقها و هنر عاشقی آشنا نیستند زندانی یا تبعید میشوند. این کار با اعتراض بقیه عاشقها مواجه میشود و در نتیجه یک نفر برای جلوگیری از این کار آن فردی را که به آیدین آسیب رسانده بود معرفی میکند. آن فرد محاکمه شده و آیدین آزاد میشود. عاشقهایی که در کارشان حرفهای نبودند تصمیم میگیرند به مغان رفته و در آنجا این هنر را به صورت حرفهای یاد گرفته و بازگردند.