در كتاب حاضر مشتمل بر دو مقاله يكي در خصوص "سير تكاملي برهان صديقين در فلسفهي اسلامي" و ديگري دربارهي "براهين فلسفي بر تسبيح موجودات"، به چاپ رسيده است. در مقالهي نخست سعي شده تا ضمن گردآوري مجموعه براهين موسوم به صديقين در اثبات مبدا هستي، سير تكاملي آنها نيز روشن شود. در خصوص وجه تسميهي اين برهان بايد گفت كه صديق به كسي گفته ميشود كه اقوال و افعال و قصدش نسبت به خدا و خلق، دايما با صدق همراه باشد. بنابراين برهان صديقين يعني راه آنان كه به صورت مستقيم در گفتار و كردار، به سوي خداوند حركت كرده و آنچه را كه واقع است، بي كم وكاست عرضه نمودهاند. نگارنده با بررسي ديدگاههاي گوناگون در خصوص برهان صديقين، به اين نتيجه دست مييابد كه برهان صديقين از زمان شيخ الرئيس تا كنون يك سير تكاملي را طي كرده است. در تقرير شيخ الرئيس، براي اثبات وجود حق از مقدمهي امتناع تسلسل، استفاده شده است. در تقرير شيخ اشراق، گرچه از مقدمهي امتناع تسلسل، استفاده شده، اما امتيازي كه نسبت به تقرير شيخ الرئيس دارد، آن است كه با تعمق مستقيم در مفهوم نور، نور الانوار به اثبات ميرسد. در تقرير صدرالمتالهين، مقدمهي امتناع تسلسل به كلي به كنار گذاشته شده ولي اين برهان بر اساس مباني فلسفي اصالت وجود، بساطت وجود و تشكيك وجود پيريزي شده است. در تقرير "حكيم سبزواري"، "تنها مقدمهي اصالت وجود نياز به اثبات دارد و دو مقدمهي ديگر صدرايي حذف شده است. در بيان "علامه طباطبايي"، اصل واجب الوجود بالذات در نزد انسان، ضروري تلقي شده و برهان صديقين از صورت استدلالي به صورت تنبيهي تغيير پيدا كرده است و آنچه از تبيين عرفان صديقين به دست ميآيد، اين است كه واجب الوجود نياز به اثبات ندارد؛ زيرا اساسا غير از خدا چيزي وجود ندارد تا بتوان از طريق آن به خدا رهنمون شد.