اين كتاب داستان زندگي مرد جواني به نام "تورج" و ماجراي آشنايي وي با دختري به نام "هانيه" و سرانجام ازدواج آن‌ها است. آن‌چه كه داستان كتاب را تشكيل مي‌دهد خاطراتي است كه تورج از عشق واقعي‌اش به هانيه و مشكلاتي كه بر سر راه ازدواج آن‌دو وجود داشته در دفتري يادداشت كرده است. پس از تلاش فراوان زماني كه هردو به خوشبختي در كنار هم بودن دست يافته‌اند زمزمه‌هايي ذهني تورج را آشفته مي‌كند و باعث ظن وي به همسرش مي‌شود و...