نگارنده در كتاب، عمدتا با طرح ديدگاهها و نظريههاي "جورج فريزر" (1854- 1941، نمايندهي برجستهي مكتب انسانشناسي تكاملي انگليس) و "لوي برول" (1857- 1939، انسانشناس و نظريهپرداز برجستهي فرانسوي)، مباحثي در حوزهي انسانشناسي معرفتشناختي فراهم ميآورد. در بخش نخست، نظريههاي فريزر، دربارهي اصول و مباني جادو، دين و علم، و گذر از جادو به دين، نيز گذر از دين و علم مطرح شده است. در همين بخش، نقد لي برول بر مكتب انسانشناسي انگليس، و نقد اوانز پريچارد بر فريزر آمده است. در بخش دوم نظريهي لوي برول دربارهي "ذهنيت پيش منطقي" و كاركرد آن تشريح و سپس نقد شده است. در اين بحث، اين موضوعات مطرح گرديده است: تصورات يا بازنماييهاي جمعي، عرفاني بودن بازنماييهاي جمعي، ذهنيت پيش منطقي، قانون مشاركت، اصل تناقض و گذار به مرحلهي عاليتر ذهن. نويسنده، مباحث خود را با ذكر تاثيرپذيري لوي برول از انسان شناسان پيش از او، به ويژه "رابرتسون اسميت" و تاثيرگذاري او بر محققان معاصر از جمله "لوريا" به پايان ميبرد.