نگارنده در اين كتاب كوشيده، ابتدا نحوهي شكلگيري حيات انساني را از بدو پيدايش بازگو كند نيز تلاشهايي را كه نوع انسان براي رسيدن به تمدن و جدا شدن از حيوانات نموده است. در اين بخش نگارنده به اين نكته اشاره ميكند كه جمع بودن و همكاري با يكديگر، سرآغاز انسان شدن بوده است. همچنين شخصيت و تفكر آدمي در نتيجهي اين زندگي اجتماعي اوليه بوده است. وي در ادامه، از تكنولوژي سخن به ميان آورده و آن را كمكي براي حل مشكلات انسان در تمام دورانها از جمله دورهي نوسنگي، عصر مفرغ، و عصر آهن ميداند. سپس تبعات استفاده از تكنولوژي را در بخش بهداشت و كشاورزي بازگو ميكند كه عبارتاند از: نارساييهاي جمعيتي و زيستمحيطي، نيز نابسامان بودن وضع كشاورزي بر اثر توجه به هزينههاي تسليحاتي سرسامآور. در ادامه نيز براي رفع بيعدالتيهاي موجود در حيات انساني، نحوهي شكلگيري اين بيعدالتيها در طول تاريخ بازگو شده است. در اين بخش، نگارنده تنها راه حل رفع بيعدالتيها را ايجاد سازمان بينالمللي از فرهيختگان ميداند كه با درايت و شناخت و سختكوشي، روند تمام فعاليتها را زير نظر داشته و بر كوچكترين حركتها اشراف داشته باشند. تا ديگر ستم و فقر وجود نداشته باشد و ملتها بتوانند به صورت واحد، شايستگيهاي انساني را به منصهي ظهور برسانند.