ص. ع. بهانگليسي:(khoroos)Ebrahim Golestan. The Cock .
معرفي مختصر كتاب
داستان حاضر را مساح شركت نفت روايت ميكند كه چون دير از جزيره راه افتاده، ماشين رفته و او و همراهش مجبورند شب را در خانهي "حاجي ذوالفقار"، ناخداي قاچاقچي، بگذرانند. خروس كه بانگش همواره در خانه طنينانداز است، پرميگشايد و بر بز گچمال شدهي سردر خانه كه حرمتي دارد و سنتي پشتوانهي آن است، فضله مياندازد. خروس سمبل آگاهي و اخطار، توقع جنبندگي و بيداري است. اهل خانه، جامعهاي كه عرصهاي از تلاش مردي را هويدا ميكند كه با گيجي و آشفتگي درگير زندگي ـ بازي بيحاصل و خشونتآميزي شدهاند. توصيف گذران يك روز در بندري پرت افتاده عمق مييابد تا نقدي شود بر جهالتها و سبعيتها. پس از اسارت و كشته شدن خروس، حاجي شبانه بزمي برپا ميكند. راوي شبانه در حالت خواب و بيداري ميبيند كه كسي رفت سراغ حاجي و بز بازسازي شده و بوي نفت و تعفن برخاست. مدتي بعد حاجي را دست و پا بسته مييابند. در آخر راوي و همراه از آن جا ميروند و طي گفت و گويي به نتيجهگيري از ماجرا ميپردازند.