عنوان اصلي: Clitique and Power: recasting the Foucault Habermas dedate, c1994
معرفي مختصر كتاب
بخش اول اين كتاب از قطعاتي از مناظرهي صريح يا ضمني بين فوكو و هابرماس تشكيل شده است. قطعهي اول "دو سخنراني" نام دارد كه فوكو در سال 1976 در كولژدوفرانس ايراد كرده است. اين سخنرانيها بيانگر تمايزي است كه فوكو بين قدرت قضايي و قدرت انضباطي قائل ميشود، و نيز روشنگر مفهوم نقد محلي و روش تبارشناختي است كه فوكو در تحليل قدرت به كار ميگيرد. پس از آن، قدرت و پيامدهاي هنجاري آن در نظريهي انتقادي كانون نقد هابرماس از فوكو است كه در دو فصل "گفتمان فلسفي مدرنيته" با عناوين "نقد عقل براي افشاي علوم انساني: ميشل فوكو" و "پرسشهايي در مورد نظريهي قدرت: باز هم فوكو" آمده است. هابرماس معتقد است الگوي نقد مورد نظر فوكو، خود، ابطال كنندهي خود است و اين ناشي از نظريهاي است كه در باب قدرت ميدهد: اگر خود نقد صورتي از قدرت باشد، آنگاه يا نميتوان از آن براي نقد قدرت استفاده كرد و يا اگر براي نقد قدرت به كار ميرود در واقع تيشه به بنياد خود زده است. به دنبال اين بحث، دو متن از نوشتههاي متاخر فوكو آمده كه عبارتاند از: "نظريهي انتقادي/ تاريخ روشنگري" و "هنر گفتن حقيقت". در اين دو مبحث فوكو كارهايش را در ارتباط با ديدگاههاي كانت تفسير ميكند و شرح ميدهد كه به چه معنا اين هر دو انتقادي و مدرنيستياند. قسمت پاياني بخش اول، مقالهاي است به قلم هابرماس با عنوان "زدن به قلب اكنون" كه به مناسبت مرگ فوكو نوشته شده است. بخش دوم كتاب، شامل هشت مقاله از نويسندگان مختلف است. نويسندگان در چهار مقالهي نخست، نقد فوكو را با تكيهي بيشتري بر نقاط قوت او و بحثهاي ظريفتر دربارهي نقاط ضعف او ادامه ميدهند، و نويسندگان بعدي در چهار مقالهي دوم از موضوع فوكو در باب نقد و قدرت حمايت ميكنند و استدلال مينمايند كه نقد او بيترديد موجه است، اما البته نه به طريقي كه هابرماس گمان ميكند بايد باشد.