مفهوم مدنيت در انديشهي سياسيـاجتماعي با مفاهيم تمدن و شهروندي در پيوند است. از اين رو، اين مفهوم، صرفاً، مفهومي اخلاقي نيست كه بتوان آن را فقط با كردارهاي اخلاقي مشخص كرد، بلكه مفهومي ناظر بر سامان سياسي و اجتماعي هر جامعه است. در اين رساله، مدنيت و ضد آن نامدنيت مفاهيمي سياسي ـ اجتماعي در نظر گرفته شده است. هدف از رساله، با تأكيد بر برخي از وجوه اين دو مفهوم، پرداختن به وجوهي از نامدنيتهاي سياسي و اجتماعي در ايران است. در فصل نخست كتاب با بررسي مختصر مهمترين هنجارهاي مدنيت، دو وجه سياسي و اجتماعي اين مفهوم و، در ارتباط با آن، دو وجه سياسي و اجتماعيِ نامدنيت معرفي ميشود. فصل دوم شامل بررسي برخي از جلوههاي نامدنيت سياسي و اجتماعي در جامعهي ما است. پيگفتار كتاب نيز بحثي است دربارهي گسترش حوزهي عمومي بهعنوان عامل مهم گسترش و تحكيم مدنيت سياسي و اجتماعي. در پيشبرد روند دموكراسيسازي در دورهي گذار تاريخمان توجه به گسترش و اعتلاي مدنيتهاي سياسي و اجتماعي، امري اساسي است.