مجموعهي كتاب براي همه
عنوان ديگر:جامعهشناسي خودماني (چرا درماندهايم).
معرفي مختصر كتاب
نگارنده در اين كتاب با مروري بر تاريخ سياسي كشور ايران، علل عقب افتادگي ايران، همچنين نقش و جايگاه نخبگان سياسي، اجتماعي و فرهنگي را در تحولات معاصر ايران به زبان ساده تشريح ميكند .وي بر اين باور است كه "علت اساسي عقب ماندگي ما، نه در همسايهها، ابرقدرتها، حكومت و دولتهاي معاصر، بلكه بايد در خويشتن، شخصيت اخلاقي و خلق و خوي ايرانيان جستجو كرد ."نگارنده ورود استعمار را معلول عقب ماندگي فرض ميكند، نه علت آن ;همچنين معتقد است به علت عدم نقد خود و نخبگان، تا به حال در زمينه انتقاد از رفتارهاي فردي و اجتماعي ايرانيان كتابهاي اندكي منتشر شده است .او با تاسي از كتابهايي نظير" :ما چگونه ما شديم"، "جامعهشناسي نخبهكشي"، "سازگاري ايراني"، "دارالمجانين "و "خلقيات ما ايرانيان "به نقد روح و رفتار ايرانيان اهتمام ميكند .او ناخالص بودن، اطاعت پذيري از ظالم جور، و عدم انتقاد پذيري را از ويژگيهاي تاريخي ايرانيان ميداند .نگارنده در پايان كتاب ميگويد :اتفاقا بر خلاف تصور خيليها من شخصا گمان ميكنم كه مشكلات كشور اكثرا چنان راه حلهاي ساده دارد كه در باور مديريت فعلي كشور نميگنجد (همه مشكلات را نميگويم ضمن اين كه همه مديران اجرايي كشور را هم متهم نميكنم) منتهي اشكال كار اين است كه ما وقتي خودمان تصميمگير شديم، وكيل شديم، وزير شديم، ديگر نه حرف كسي را گوش ميكنيم و نه حاضريم كارمان را اين قدر ساده نشان بدهيم كه خداي ناكرده، حرمتمان !لطمه بخورد و بهترين راه ادامه كارمان هم در اين است كه براي بهتر جلوهگر شدن قدمان هر كس بلند قدتر از خودمان ديديم يا فراريش بدهيم يا به همان اندازه از قدش كم كنيم ."حقيتگريزي و پنهانكاري، ظاهرسازي، قهرمانپروري و استبدادزدگي، بيبرنامهگي، احساساتي بودن، شعاري بودن، مسئوليت ناپذيري، حسادت و قانون گريزي ما پارهاي از مباحث كتاب را تشكيل ميدهد .