عنوان اصلي: The Philosophy of the Enlightenment: the christian bargess and the Enlightenment.
عنوان ديگر: فلسفه روشنگري: بورژوازي مسيحي و روشنگري.
معرفي مختصر كتاب
ابتدا در كتاب مباحثي در خصوص پديدهي "روشنگري" مطرح ميشود و براي مثال، گفته شده است: "سدهي هجدهم را دورهي بيداري يا روشنگري يا تنوير افكار نام دادهاند، به سبب آن كه نقش فعاليتهاي عقلاني در آن برتر مينمود... سه دسته از مفهومهاي كليدي يعني خرد، طبيعت و پيشرفت درونمايهي اصلي جهانبيني روشنگري را شكل ميدهند.. بيشتر جهانبينيهاي زمان معاصر با نگرش مختلف مادي ـ پوزيتويسم، ماترياليسم (به خصوص ماركسيسم)، خردگرايي، انسانگرايي، "فرهنگ اخلاقي" و... ـ كه كليسا را رد ميكنند، سرچشمه و انديشهي خود را از روشنگري مييابند". اما بخش اصلي كتاب، رسالهاي است از لوسين گلدمي (فيلسوف و استاد دانشگاه سوربن، 1913-1970) كه با عنوان "روشنگري مسيحي و مسيحيت به چاپ رسيده است. بخش نخست اين اثر بررسي جنبههاي فكري، اجتماعي، فلسفي و فرهنگي جنبش روشنگري و به طور كلي ارزيابي ساختهاي گوناگون اين پديده است. در بخش دوم كتاب، موضوع روشنگري و باور مسيحي به بحث كشيده شده است. نويسنده براي نمونه در اين بخش تصريح ميكند: "انسان عصر روشنگري دربارهي خداي كليسا بر مبناي مقولات عام ذهن خود يعني برابري، آزادي و نكوداشت اخلاقي دربارهي حقهاي بنيادي انسان، داوري ميكند. اين خدا قدرتي انگاشته ميشود كه تنها به عدهي اندكي از جانهاي برگزيده، حق برخورداري از لطف يزداني ميبخشد و افراد ديگر را به نفرين ابدي حوالت ميدهد؛ اين خداي كليسا به همه كار توانا است، اما جهاني را آفريده كه در آن همهي انسانها نميتوانند شاد و با فضيلت باشند؛ خدايي كه (از ديدگاه اگوستين) براي بيشتر انسانها حق پرهيز از گناه را روا نداشته است؛ اين خدا كه نهاد محبت تصور ميشود، خود از بخشيدن گناهان ميليونها افراد خودداري ميورزد. طبيعي است كه خداي كليساگونهاي سلطان ستمگر به نظر ميآمد كه تنها ميتوانست خرافه بيافريند؛ در واقع خداي كليسا نميتوانست با خداي واقعي دين روشنگر و ناسوتي طبيعي هيچ وجه مشتركي داشته باشد". عنوان مبحث بعدي "روشنگري و مسائل جامعهي نو" است.