نويسنده محترم در مقدمه كتاب حاضر بيان داشتند كه هر جرمي داراي عناصر مادي و رواني خاص است كه ان را از ساير جرايم جدا مي سازد.
بررسي اين عناصر در رابطه با جرايم مختلف در شاخه اي از حقوق جزا كه حقوق جزاي اختصاصي نام دارد، انجام ميشود كه قدمت اين رشته از رشته حقوق جزاي عمومي بيشتر است.
تعدد جرايمي كه در مجموعه قوانين كيفري وجود دارد باعث ميشود كه تنها بخشي از انها را بتوان در موارد درسي مورد بحث قرار داد، لذا شيوه معمول آن است كه براي انجام دقيق تر اين كار، جرايم را بر اساس اين كه عليه كدام يك از ارزش هاي مورد قبول جامعه بشري ارتكاب مي يابند، دسته بندي مي كنند.
كه در حقوق جزاي ايران تقسيم به جرايم عليه تماميت جسماني اشخاص و جرايم عليه حيثيت معنوي اشخاص، جرايم عليه اموال و مالكيت و جرايم عليه امنيت و اسايش عمومي ميشود.
به طور كلي، از جرايم خشونت بار عليه جسم و جان افراد است كه تنها دارايي واقعي انسان و جزيي از وجود او است و مجازاتش از قديم در نظام هاي حقوقي مختلف سنگين بوده است و هرگاہ صدمات منجر به مرگ قرباني بشود به ويژہ انجا كه مرتكب چنين نتيجه اي را به طور مستقيم يا غير مستقيم قصد كرده باشد به شناعت عمل افزوده ميشود و برچسب قاتل نيز بر پيشاني مجرم نقش مي بندد.
اهميت جرم قتل را نه تنها از ميزان مجازات آن در نظام هاي حقوقي مختلف درك ميكنيم بلكه مقررات ماهوي و شكلي ديگري نيز بر آن دلالت دارد،
مثل اين كه در برخي كشورها مثل ايران و انگلستان، اكراه مجوز ارتكاب قتل عمدي نيست.