عنوان اصلي: Teaching with the brain in mind, 2nd ed, c2005.
عنوان ديگر:يادگيري مغز - بنيان : الگوي نوين تدريس.
معرفي كتاب:
در بخش بزرگي از تاريخ بشر، الگوي يادگيري بسيار ساده بوده است: اگر ميخواستيد چيز جديدي ياد بگيريد، يا بايد سعي ميكرديد خود از آن سر درآوريد يا شاگرد كسي شويد تا نشان دهد چگونه آن را انجام دهيد. نگاهكردن، گوشكردن، سپس مهارت جديد را آزمودن؛ اين قاعده براي دهقانان و اشراف، والدين و كودكان، كارگران و روحانيان صادق بوده است.
اما، چه شد كه اين قاعده تغيير كرد؟ اولين تغيير با افزايش عظيم جمعيت ايجاد شد و با انقلاب صنعتي و گذر از گاوآهن به كارخانه، مدلهاي يادگيري جديدي پديدار شد. اين فكر بوجود آمد كه ميتوان افراد را در يك جا جمع كرد و برنامه همساني را براي آنها اجرا كرد. اين الگوي آموزشي كه منشأ آن كشور پروس بود در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم توسط هورس مان[1] رواج يافت. در اين الگو كه اغلب "مدل كارخانهاي[2]" ناميده ميشود، بر فراگيري اطاعت، نظم و احترام به بزرگترها تأكيد ميشد. ماريا مونتسوري بر اين عقيده بود كه در اين نقش، بچهها اغلب احساس كوچك شمرده شدن ميكنند.