معرفي مختصر كتاب
«آناگل»، زني روستازاده است كه پسري به نام «سرمد» دارد و به خواست پسرش قصد دارد گذشتهاش را برايش تعريف كند. آناگل در بازروايي خاطراتش به دوران نوجوانياش اشاره ميكند كه پسر يكي از اربابزادگان به نام «ارسلان» خواستگارش بوده است و به بهانههاي مختلف برايش ايجاد مزاحمت ميكرده است. حتي كارش به جايي رسيده بود كه ميخواست شرافت آناگل را لكهدار كند، اما رسمهاي غلط آن دوره بر خواست و ميل قلبي آناگل پيروز شد و او به عقد ارسلان درآمد و... .