اين داستان درباره مردي جوان به نام «كاوه» است كه به دلايلي به شهر مرزي آمده و در خانه نزديكانش پنهان شده است تا بتواند در فرصتي مناسب فرار كند، اما طي اتفاقاتي وارد زيرزمين خانه ميشود و به صورت ناگهاني متوجه ميشود كه جنهاي بسياري در آنجا پرسه ميزنند و اتفاقات عجيبي در حال رقم خوردن است ... در اين رمان هراس، تنهايي و كشف خشونت حضور پررنگ دارد و يك راز كه پرده برداشتن از آن باعث به وجود آمدن جنگ و خونريزي ميشود.