,"كتاب حاضر، يكي از كتابهاي تاريخ شفاهي جنگ و انقلاب و از مجموعه خاطرات آزادگان گيلان است. «تكيه داده بودند به هم»، «سه سال بعد، ساعت سه صبح، يك قهقهه بلند»، «چيزهايي به زبان عربي فرياد ميزدند»، «من اسيرم، شما آزاد» عنوانهاي موضوعي خاطرات جمعآوريشده در اين كتاب هستند. در بخشي از اين كتاب ميخوانيم: «يكي از بچههاي جنوب ايستاده بود و داد ميزد كه مسير كرمانشاه از آنطرف است، از جايي كه ما بوديم، مشخص بود كه بچههاي گروهگروه به آن سمت ميروند... تا به او رسيديم، چند سرباز كلاه قرمز عراقي از پشت صخرهها آمدند»."