,"كتاب حاضر، رماني است كه نويسنده در آن بيان ميدارد افرادي كه هر روز فكرهاي تكراري در سر دارند كه بيشتر آنها هم منفي هستند، عادتهاي بدي پيدا ميكنند. به جاي تمركز روي خوبيهاي زندگي فكر كردن به روشهايي براي بهتر كردن اوضاع، در گذشته گير ميكنند. افرادي كه مشغول اين فكرها هستند، اجازه ميدهند كه نگراني، آنها را از نيروي زندگي محروم كند. اين افراد هرگز نميفهمند كه اساس ادارة زندگي «مديريت ذهن» است. وقتي هدفي بزرگ يا طرحي استثنايي داريد، افكار شما محدوديتها را از بين ميبرد؛ ذهن شما فراسوي محدوديتها ميرود، فكر شما در هر جهتي ميشود و خود را در دنيايي جديد، بزرگ و فوقالعاده مييابيد و نيروهاي نهفته، قابليتها و استعدادها زنده ميشوند. تفاوت افرادي كه بنا بر عادت شاد و خوشبين هستند با كساني كه هميشه ناراحتند در نوع تعبير و بررسي اوضاع زندگي است."