,"كتاب حاضر، نمايشنامهاي است كه در سال 1953 به زبان پرتقالي نوشتهشده است، يكي از قصههاي اقوام سامي است و از قرن پنجم قبل از ميلاد به زبان آرامي موجود بوده، و تأثير آن در ادبيات سامي مانند عهد عتيق و عهد جديد و قصص سرياني و حبشي و حتي در ادبيات ارمني و يوناني نيز مشهود است. اين كتاب، نمايشنامهاي كاملاً فلسفي همراه با ديالوگهاي خاص و انتقادي است. در نمايشنامه ميخوانيم: «روباه خيلي گرسنهاي خوشهانگوري در سر درخت ديد، خواست بچيند دستش نرسيد. دور شد و با خود گفت: ” هنوز نرسيده “. اي روباه بره خور، ميداني! حيواناتي هستند بهنام بشر كه آنها هم يكديگر را ميكشند و گوشت كشته خود را هم نميخورند. آنها را در زير زمين با خاك ميپوشانند تا طعمه كرمها شوند. بهمنظور تهيه غذا كشت و كشتار نميكنند بلكه از كشتن لذت ميبرند! مردم كه همه مساوي نيستند، هركس چيزي نصيبش ميشود، يكي نعمت و ديگري نكبت! و اين دموكراسي است. مردم حقدارند مرد جباري را انتخاب كنند و جبار حق دارد حكم و دستور بدهد، تو را فقير ميكند تو را غني ميسازد، تو را آزاد ميكند تو را بنده ميدارد»."