,"كتاب حاضر، نمايشنامهاي نمونه از گونه تئاتر حماسي «برشت» و تمثيلي است از يك دختر روستايي كه كودكي را ميدزدد اما براي او مادري بهتر از مادر اصلي كودك ميشود. در داستان بيان ميشود كه بعد از مرگ حاكم پسر دوساله او توسط يكي از مستخدمان سابق او يعني «گروشه» ربوده ميشود و وي را فرزند خود قلمداد ميكند. كشمكش بر سر تصاحب كودك به دادگاه كشيده ميشود. سرانجام قاضي براي تعيين مادر حقيقي، دستور ميدهد، دايره گچي بكشند و كودك را در آنجا قرار دهند. قاضي ميخواهد با ترفندي مادر واقعي اين فرزند را بيابد."