,"تجزيه و تحليل نظريه شناخت بر اساس نظريات بنيادين فلسفي و كلامي و جهانبيني اسلامي است. در ابتداي اين اثر به بيان ضرورت جهانبيني و استدلال مبحث جهانبيني و ارتباط داشتن آن با ايدئولوژي و سرانجام دادن اعتقادات بر پايه آن دو پرداخته شده و پس از آن لزوم استدلال و استنباط عقلي و نقلي در اصول دين بيان شده است. در ادامه نويسنده به پردازش نظريه شناخت از ديدگاه فلاسفه و متكلمان اسلامي پرداخته و مباحثي مانند: امكان شناخت، چگونگي پيدايش و گسترش آن، ارزش آن، چگونگي پديد آمدن معرفتهاي نخستين و حدود شناخت در مورد انواع پديدهها از ديدگاه مكاتب فلسفي غربي و اسلامي پرداخته و ديدگاههاي اين مكاتب را در اين زمينه با هم مقايسه نموده است. وي در همين راستا به تبيين روش شناخت و راههاي ان اعم از راههاي حسي، تجربي عقلي و وحياني پرداخته و ملاكهاي شناخت و نسبيت در آن و نيز معيار دريافتن حقيقت را از ديدگاه فلاسفه مسلمان تبيين نموده است."