,"كتاب حاضر، پژوهشي است كه در آن هدف يافتن چارچوبي است كه بتوان در آن نظامي جامع براي مواجهات تربيتي و روانشناختي كارشناسان امور تربيتي و رواندرماني با بيماران و مراجعانشان تعريف كرد. مؤلف بيان ميدارد كه تدوين چنين نظامي بدون توجه به دين و اخلاقيات حاكم بر جامعهاي كه فرد در آن زندگي ميكند ناممكن است، زيرا رويكرد درماني و اصلاحي مشاور و رواندرمانگر تابعي از متغيرهاي گوناگون است كه بيشك يكي از عمدهترين اين متغيرها فرهنگ و باورهاي خود مراجعهكننده است. از اين رو در اين تحقيق برآنيم تا تأثير مذهب و اخلاق بر آسمان رواني جامعه مورد بررسي و تدقيق قرار گيرد. اين مهم مستلزم شناخت عمده نظريات شناخته شده درباره اخلاق و دين، در پيوند با نفسيات انساني است."