كتاب حاضر، رماني است كه با زباني ساده و بيان جزئيات لازم نگاشته شده است. نويسنده داستان را با پرداخت مناسب شخصيتها و توصيف عميقترين احساسات و افكار آنها و همچنين با بيان دقيق جزئيات صحنهها نگاشته تا خواننده را از ابتدا تا انتهاي كتاب با خود همراه سازد. در داستان ميخوانيم: «بهتدريج محو تماشاي ويلاي ساحلي شدم كه دريا را در چند قدمي نديدم. هميشه وقتي به شمال ميرفتم و قبل از هر كاري سعي ميكردم خودم را به دريا برساند يا حداقل در مسير قرار بگيرم كه دريا را بشود ديد».