عنوان اصلي: Addicted to stress : a woman’s 7-step program to reclaim joy and spontaneity in life , 2008.
عنوان ديگر:۷ استراتژي زنان براي غلبه بر استرس: هنر بازيابي آرامش در زندگي.
عنوان ديگر:هفت راه براي رهايي از استرس و داشتن اعتماد به نفس (خانمها بخوانند).
عنوان ديگر:هفت گام كه زنان ميتوانند براي بازگرداندن شادي و خودانگيختگي به زندگيشان بردارند.
اين كتاب عنوان اثري است از دبيمندل، كارشناس مديريت استرس و يكي از چهرههاي جهاني برگزار كننده كارگاههايي درباره درمان اين معضل و بينانگذار پايگاه اينترنتي www.addictedtostress.com كه در آن نويسنده تلاش كرده با معرفي هفتگام به زنان كمك كند تا به سمت رهايي از استرس و اعتماد به نفس گام بردارند.
مندل در مقدمه خود بر اين كتاب عنوان داشته است هدفش از نوشتن اين كتاب كمك به آزادي زنان از فهرست تمام نشدني كارهاي روزانه است و تلاشي است براي ماهر بودن و ناديده نگرفتن حقايق زندگي و تاكيد داشته است: اعتياد به استرس همان سرقت هويت است زيرا ما با اين اعتمادمان خوشحالي و خودانگيختگي را از خودمان سرقت ميكنيم. بسياري از ما حتي خودمان را نميشناسيم چه برسد به اينكه بخواهيم از روياهاي بيتكلف درونمان آگاه باشيم...در اين كتاب به شما نشان خواهم داد كه چطور براي آنكه اعتياد به استرس خود را درمان كنيد، ميتوانيد آن را به يك قدرت مبدل كنيد.
مندل در گام نخست از اين كتاب به موضوع آگاهي شخصي به استرس اشاره دارد و آزموني را براي كشف اين پديده در درون انسان اراده ميكند. وي در ادامه به موضوع بازشناسي هويت انساني و راههاي اجراي آن اشاره داشته و در ادامه به طرح اين موضوع ميپردازد كه چگونه ميتوان خودشيفتهاي معقول بود.
«بدني سالم داشته باشيد» عنوان چهارمين فصل از اين كتاب است كه به موضوع سلامت جسماني براي مقابله با استرس اشاره دارد و پرورش حس شادي و شوخ طبعي دروني و روشن شدن موتور احساسات دروني نيز عناوين فصول بعدي آن به شمار ميرود.
بازنگري افكار دروني انسان و در نهايت ايجاد تصويري جديد از انسان دو گام پاياني است كه مندل در اين كتاب به آن پرداخته است.
در بخشي از اين كتاب مندل خطاب به مخاطبانش مينويسد: اولين گام براي تغيير، آن است كه خودمان را بشناسيم و اين حقيقت را بپذيريم كه مشكل داريم. اما نترسيد. ما ميتوانيم راه حلي براي حل آن بيابيم. بررسيهاي من در مورد هزاران زن نشان ميدهد بزرگترين مشكل زنان امروز، نحوه نگرش آنها به استرس است كه هر روز در زندگيشان سبب ايجاد تنش دائمي ميشود. من متوجه شدهام اين روزها زندگي با استرس براي زنان بيش از يك عادت و در حقيقت نوعي اعتياد است.... استرس آنقدر فراگير شده است كه ما به آن عادت داريم، در انتظار آن هستيم و در حقيقت اگر آن را نداشته باشيم، احساس ناراحتي ميكنيم... ما به مرحلهاي رسيدهايم كه براي داشتن استرس چشم و همچشمي ميكنيم. استرس، آن چنان زندگي ما را تسخير كرده است كه ميتوان آن را به سيپوند اضافه وزن يا ميهمان ناخوانده پشت ميز غذاخوري تشبيه كرد كه به آساني نميتوان از شر آنها خلاص شد.