عنوان اصلي: What is strategy, and does it matter?,1993.
عموم كتابهاي نگاشته شده در قلمروي مديريت راهبردي، راهبرد و مديريت آن را مفاهيمي نمايان و آشكار معرفي ميكنند و تكنيكهاي مشابهي را به عنوان اكسيري حياتبخش به خواننده ارائه ميدهند. اما سؤال اساسي اينجاست كه اگر مفاهيم مربوط به راهبرد، تا به اين اندازه ساده و دستيافتني هستند، چرا همه آن را به كار نميگيرند و از مزاياي فوقالعاده آن بهره نميبرند؟ چرا مديران راهبردي چنان دستمزدهاي هنگفتي دريافت ميكنند؟ و چرا اخذ تصميمهاي راهبردي، اين اندازه سخت و دشوار است؟ پاسخ آن است كه برخلاف آنچه در كتب آموزشي اين حوزه مطرح ميشود، هرگز اتفاق نظري در مورد مفهوم راهبرد و تكنيكهاي استفاده از آن وجود نداشته است. لذا اين كتاب هرگز شما را با بيان وجود يك توافق كامل در مورد مباحث مديريت راهبردي، راضي نميسازد و به جاي ارائه يك نگاه واحد، به بيان چهار رويكرد عمده در مورد شكلگيري راهبرد ميپردازد. هر يك از اين رويكردها، شواهد و استدلالهاي معتبر و بنياديني را براي نظر خود بيان ميكند. در بررسي اين رويكردها با تناقضات فراواني مواجه خواهيم شد كه غالباً پيچيدهاند، اما چارهاي نيست؛ به هر حال راهبرد، موضوعي پيچيده است.