نويسنده در اين كتاب با نقد نگرشهاي شرقشناسانه و جامعهشناسي تاريخي و بر پاية نظرية آبادي جانشينِ نظرية شهر در ايران، درصدد است اثبات كند كه چگونه مفاهيمي كه براي تدوين مفهومسازي و نظريهسازي شهر در دورههاي مختلف غرب به كار رفته، در چهارچوب شرايط تاريخي ايران موضوعات نادرست دربارة شرايط مشرق زمين در آباديگري شده است. پيش فرض نظرية آبادي بر اين اصل استوار است كه در جامعة ايران «آباد» در مقابل «بكر» و «داد» در مقابل «بيداد» به دليل قرنها تجربة ديالكتيك سازندگي و ويرانگي قرار ميگيرد، بنابراين مدخلي براي ورود به بحث سكونتگاهها به شمار ميرود. در اين مسير نويسنده در راستاي رسيدن به هدف خود، شماري از ترجمههاي فارسي، نوشتههاي زبان پهلوي و اوستايي و... را مورد بررسي موشكافانه قرار داده و نتايج آن را نيز در كتاب آورده است.