موضوع كتاب حاضر، بررسي موسيقي از جنبههاي سياسي، اجتماعي و روانشناسي است. در اين نوشتار، موسيقي به مثابه يك پديده يا متني اجتماعي تحليل شده است. بخش اول كتاب، با عنوان «موسيقي به مثابه دانش اجتماعي»، دربردارنده توضيحاتي دربارة نارسايي نظريههاي روانشناسي، جهان صنعتي بعد از رنسانس و موانع نظريه اجتماعي است. بخش دوم، گفتاري در تحليل معناي موسيقي، تحليل موسيقي عامهپسند، طبقه، نسل و قوميت است و در آن جستارهايي با عنوانهاي «موسيقي و هژموني مردانه،، «توناليته كاركردي» و «موسيقي، متن و سوپژكيتويته» درج شده است. بخش پاياني كتاب مبحثي با عنوان سرشت اجتماعي موسيقي و موسيقيشناسي»است.