كتاب حاضر، با موضوع افسانهها و قصههاي كُردي، شامل سه بخش با عنوانهاي «افسانههاي جانوران»، «افسانههاي زندگي روزمره» و «افسانههاي سحر و جادو» است. در هر بخش، قصّههايي با عنوانهاي مختلف چون: «روباه و خروس و كبوتر»، «دو همسايه»، «مكر زنان»، «نوكري عاقل»، «سه دوست»، «بهلول دانا و خليفه»، «عقل و اقبال»، «رستم و زال» و... به نگارش در آمده است. در داستان «دو دوست» آمده است: دو دوست از دهكدهاي به دهكده ديگر ميرفتند. يكي از آنها عبايي داشت كه هنگام باران شديد، هر دو به زير آن ميرفتند. بعد از اينكه باران تمام ميشد مرد صاحب عبا، بارها تكرار ميكرد كه اگر عباي من نبود تو در زير باران چه ميكردي. و چه بلايي سرت ميآمد؟ يك بار آنها به درهاي رسيدند كه رودي در ميان آن جاري بود. مرد بدون عبار، به داخل آب رفت و از طرف ديگر رود بيرون آمد و در حاليكه كاملاً خيس بود، به مرد صاحب عبا گفت: «اگر عباي تو نبود اين بلا سر من ميآمد».