پيش از «كتاب نيست» از عليرضا روشن، مجموعهاي از شعرهاي او به زبان فرانسوي ترجمه شد و در كتابي به نام «تا تو چند شعر مانده است؟» به كوشش انتشارات «ارس» به دست خوانندگان رسيد.
«ميدانيم كه شعر در ايران زنده است. شعرهاي خيلي كوتاه عاشقانه، با ساختماني نرم و سبكپا، كه اوراق اين دفتر دو زبانه را تشكيل مي دهند. بغض عاشقانه با طنزي به غم آميخته، را تسخري به خود:
ما آب را
براي گريستن
نوشيدهايم
...»
ميشل مناسه – مجلهي اروپا (1)
در هر سال، كتابهاي نازك و كمخوني در حوزهي شعر فارسي به چاپ سپرده ميشوند كه چند تايي از آنها در خود، شاعراني خفته دارند. شاعراني كه ميتوان اميد داشت در سير كار ادبي خود و با توجه به مساعد بودن فضا، مجموعههاي ديگري را نيز در سالهاي بعد روانهي بازار كنند.
اگرچه اين كتابِ نيست با 112 صفحه، از خيل كتابهاي كمحجم ميگريزد، ولي با حذف تعدادي از قطعهها كه بهتر بود نباشند (مانند 7، 9، 16، 20، 22، 81، 86 از دفتر شمع گندم و 15، 16 از دفتر كتابِ تو و 1، 9، 11 از دفتر كتابِ نيست) در شمار همان كتابها قرار ميگرفت؛ در شمار همان كتابهاي نازك و شكستني و البته در شمار همان چندتايي كه در خود شاعراني خفته دارند.
بايد توجه داشت كه كوچك و كمحجم بودن كتاب، نه حسن و نه عيب است، ولي تنك بودن كتاب و حجمسازي به هر قيمتي براي كتاب، جاي صحبت دارد.
حق بدهيد اشتباه كنم. اما من از زبان، پس زبان را منظور دارم و نه خود زبان را. من فكر كردهام جواب داده است، اما گويا جواب نداده است.
عليرضا روشن در گفتوگويي ميگويد «خب! حق بدهيد اشتباه كنم. اما من از زبان، پس زبان را منظور دارم و نه خود زبان را. من فكر كردهام جواب داده است، اما گويا جواب نداده است.»
اين مسأله كه يك نويسنده/شاعر در مقابل زبان چگونه عمل ميكند و در موردش چه فكر ميكند، بسيار داراي اهميت است. اهميتش در حدي است كه خيلي از چشماندازها را با فهم زاويهي ديد او نسبت به زبان ميتوان پيدا كرد و به ارزيابي اثر او پرداخت.
شاعر اين كتاب، زبان را ظرف مييابد كه انديشه را در خود جاي ميدهد و به ديدن و خوب ديدن معتقد است. ديدن زبان در جايگاه ظرف، پيشتر مورد اشاره و استفادهي رمانتيكها و ناتوراليستها بوده است، اگرچه نورمانتيكها و ديگراني از اين دست، بعد از آن ديگر به اين شكل افراطي به آن ننگريستهاند.
از طرفي ديگر مسألهي شعرهاي كوتاه به ميان ميآيد كه عدهاي اقبال اين كتاب را در كوتاه بودن شعرهايش دانستهاند، اعتقاد به «شعرهاي خيلي كوتاه عاشقانه، با ساختماني نرم و سبكپا» تيغ دولبهاي شده است كه به تكيهگاه استقبال زياد و امكان گسترش سريع در فضاي مجازي و از سوي ديگر، توانايي پنهان كردن ضعفهاي ساختاري و زباني را در خود، توانسته است خوب جاي خود را باز كند و ايدهي ايجاز مضاعف بيپشتوانه را به پيش راند.
پيش از كتابِ نيست از عليرضا روشن، مجموعهاي از شعرهاي او به زبان فرانسوي ترجمه شد و در كتابي به نام تا تو چند شعر مانده است؟ به كوشش انتشارات «اِرِس» به دست خوانندگان رسيد.
تا تو چند شعر مانده است؟، 100 شعر كوتاه را با ترجمه طيبه هاشمي و ژان رستم ناصر، در خود جاي داده است. تا تو چند شعر مانده است؟ به دو زبان فارسي و فرانسه، پيش از كتابِ نيست منتشر شده است.
«وقتي ميخواهم دربارهي تو شعر بنويسم
شعري ديگر به ذهنم ميرسد
تو هميشه
شعر بعدي هستي (2)