«کارن هورناي» که ابتدا از پيروان «زيگموند فرويد» بود، کتاب حاضر را در انتقاد از عقايد فرويد نگاشته است. او در اين کتاب، نفوذ و تأثير ليبيدو، نيروي هيجاني ناشي از سانقهاي بيولوژيکي غريزي در رشد و تکامل شخصيت، منش و رفتار انسان را رد ميکند و بر اين باور است که احساسهاي ستيزهجويانه و تجاوزگري حاصل نفوذ محيط اجتماعي است و نه برآيند غريزه، مرگ که به عقيده فرويد، تکانهاي است براي نابودي خود و ديگران. به علاوه وي با عقيده فرويد دربارة روانشناسي زن و حسادت او به مردان مخالف است.