ميگوئل آنخل آستورياس روسالسن» (1889-1904 م) شاعر، داستاننويس، نمايشنامهنويس، روزنامهنگار و ديپلمات گواتمالايي بود. در دوران تحصيليش در پاريس به جنبش سوررئاليسم پيوست. موضع انتقادياش نسبت به حكومت ديكتاتوري باعث شد كه بيشتر عمرش را در تبعيد بگذراند. رمانهاي «باد سهمگين» (1950)، «پاپ سبز» (1954) و «چشمان بازمانده در گور» (1960) به «سهگانة موز» مشهورند كه آستورياس در آنها به موضوع استثمار بوميان در مزارع موز ميپردازد. در رمان باد سهمگين آمده است: «آدلايدو لوسرو» بعد از كار سخت در تپهها و كوهها و معدنهاي بسيار به همراه دوستش «كوچو» به بيماري مالاريا متبلا ميشود و لازم است به جايي با هواي خنك برود تا بهبود يابد. او به همراه كوچو به دهكدهاي كوچك ميروند. به محض ورود، مرد عليل از دوپا، به نام «پامگسي» از لوسرو ميخواهد كه به دنبال دخترش «روزاليادلئون» بگردد. لوسرو دختر را مييابد و وقتي كه در حال صحبت با دختر است، مردمان بومي از خانههايشان بيرون ميآيند و با دستور ديوان عالي قضايي دختر را به همسری لوسرو درميآورند. لوسرو در «سميراميس» خانهاي ميسازد و سرپرست مزرعة «لاماروما» ميشود و هر روز شاهد اتفاقات جديد، استثمار بوميان در مزرعة موز و سختيهاي كارگراني است كه به طور تكراري با بيماري و خستگي روحي به كار در مزارع ادامه ميدهند.