نويسنده در كتاب، نقش و اهميت دانشگاه را در توسعه همه جانبه يادآور ميشود .وي معتقد است" :دانشگاه از دو جهت در توسعه اقتصادي موثر است يكي از نظر تامين نيروي انساني كارآمد يا افزايش كارايي و بهرهوري افراد، ديگر از جهت گسترش مرزهاي دانش و فن و پيش بردن تكنولوژي .به عبارت ديگر، محصول دانشگاه، عبارت است از افزودن دانش و معرفت و فن كه اگر در وجود افراد باشد به عنوان بهرهوري نيروي انساني تلقي ميگردد و اگر فارغ و جدا از وجود انسان باشد، به صورت مجموعه دانش و تكنولوژي نمايان ميشود ...دانشگاه به عنوان مركز تحقيق و پژوهش علمي و فرهنگي، مهد نوسازي اجتماع است، زيرا محلي است كه در آن افكار و انديشهاي جديد، دانش و معرفت نو، تكنولوژي متحول و فرهنگي خلاق و پويا نشو و نما ميكند . از آنچه راجع به توسعه ملي و ابعاد مختلف آن از قبيل توسعه اقتصادي، توسعه اجتماعي ـ سياسي و توسعه فرهنگي و ارتباط آنها با آموزش و پرورش به طور اعم و دانشگاه به طور اخص گفته شد، چنين نتيجهگيري ميشود كه خدمات دانشگاهي از نظر آرمانهاي ملي، هم نيازي است مستقل و نهايي، هم وابسته و واسطهاي .هم هدف است، هم وسيله، هم لازم است و هم ملزوم .خدمات دانشگاه براي توسعه اقتصادي و توسعه اجتماعي ـ سياسي وسيلهاي لازم شناخته شده است و نقش زير بنايي دارد ."در آغاز كتاب تاريخچهاي از خدمات دانشگاهي كشور، و در انتها نيز سه مقاله با اين عناوين به طبع رسيده است" :آموزش جامع زندگي"، "فراگيري مطلق "و "نظام جهاني آموزش در چه مسيري است؟ ."