نويسنده در اثر حاضر با مطالعة آراي ماكس وبر و سه نظريهپرداز برجستة پستمدرن ـ «ليوتار»، «فوكو» و «بوديار» ـ ميكوشد ماهيت و حفظ سير فرهنگ مدرن و پستمدرن، شيوههاي بسط نظرية عقلاني شدن و نيز پاسخهاي متفاوت هريك به عقلاني شدني و افسونزدايي جهان را مورد بررسي قرار دهد. اين مهم در سه بخش عمده صورت ميپذيرد. نخست، با تحليل آراي وبر دربارة نيهيليسم فرهنگ مدرن؛ دوم، با بررسي وجوه اين جهاني مقاومت در برابر عقلاني شدن و افسونزدايي مطروحه در آثار وبر و نهايتا، با خوانش ميان آثار وبر و سه نظريهپرداز مذكور با تاكيد بر تحليلها و پاسخهاي خاصشان به پيدايش، منطق و خطسير فرهنگ غرب.