رمان حاضر، در فضاي سورئاليستي داستانهاي آمريكاي جنوبي جريان دارد و ماجراي دكتر پيري است كه پس از چهل سال زندگي مشترك؛ متوجه نوعي رابطة جادويي بين همسر اسپانياييتبارش با پيرمردي روسي ميشود كه در همسايگي آنان زندگي ميكند و مرگش همزمان با بيماري اسرارگونة همسرش «كنستانسيا»، است. دكتر به پرستاري از كنستانسيا ميپردازد و پس از ناپديد شدن وي به دنبال يافتن نشاني از زندگي پيشين و خانوادة وي راهي اسپانيا شده و پس از تفحص بسيار درمييابد كه در سالهاي جنگ جهاني، پزشكي به همراه همسر و فرزندش قصد گريز از آلمان و سكونت در آمريكا را داشته، اما در مرز ميان آلمان و اسپانيا به دست نيروهاي نازي از پاي در آمدهاند، و دكتر در كمال شگفتي متوجه ميشود كه مرد، همان پيرمرد روس بوده و زن، همسر وي كه سالها روحشان در كنار يكديگر در آمريكا به زندگي ادامه دادهاند و در يك زمان، اين جهان را ترك كردهاند.