«خيامي» که ما امروز ميشناسيم، شخصيتي پيچيده و ذوالابعاد دارد. علاوه بر گستردگي اين ابعاد، خيام مورد نظر، از يک سو داراي آثار علمي فلسفي خاصي است و حاوي مطالبي در اثبات خدا و ضرورت ارسال رسل و ضرورت تکليف و عبادت و از سوي ديگر داراي رباعياتي است که اگر به گونهاي منفصل از ديگر آثار او قرائت شود، ميتواند از صاحب خود، شخصيتي را تصوير کند که نه اعتقاد درستي به مبدأ دارد و نه معاد را پذيرفته است. نگارنده در اين کتاب، سعي دارد اين موضوع را ثابت کند که خيام در تحول دائم فکري و تطور وجودي بوده و از عقلانيت يوناني و استاد به عقل مستقل بشري، به عقلانيت عرفاني و عقل مومنِ به غيب رسيده است. کتاب، مشتمل بر سه فصل با عنوانهاي نياز به تناقض؛ حيرت فلسفي؛ و کلام ستيزي خيام است.