كتاب حاضر كه موضوع كليدي در زمينة مديريت، يعني عملياتي كردن استراتژي يا اجراي اثربخش استراتژي متمركز است، برآمده از تجربيات شخصي نويسنده از سالها تدريس در كلاسهاي آموزش مديران ارشد شركتهاي بزرگ در يكي از معتبرترين دانشگاههاي آمريكا ميباشد. نگارنده كه اين موضوع را با نگاهي كاربردي بررسي كرده است، بيان ميدارد كه: آگاهي از خطرات و فرصتهاي اجرايي نظير: تعداد زياد افراد درگير؛ تعارض با ساختار قدرت سازماني و...، براي عملياتي كردن استراتژي ضروري است؛ امّا كافي نيست. براي اينكه اجرا موفق باشد، مديران نياز دارند كه مدل يا مجموعهاي كلي از رهنمودهاي اجرايي را در ذهن داشته باشند. نگارنده اين بررسي را به همراه نمونههايي و با تحليل دادههاي آماري، ارائه كرده است.