نگارنده در کتاب حاضر، سعي دارد به اين پرسشها که: «شرکتهاي قدرتمند چگونه سقوط ميکنند؟»؛ «آيا ميتوان زوال را شناسايي و از آن پيشگيري کرد؟» «شرکتها چگونه ميتوانند چرخة زوال را معکوس کنند؟»، پاسخ دهد. وي به رهبران اين نويد را ميدهد تا ياد بگيرند چگونه زوال را دفع کنند و اگر خود را در حال سقوط ميبينند، جريان را معکوس کنند. نگارنده در کتاب خود پنج مرحلة تدريجي سقوط را اينچنين معرفي ميکند: «تکبر ناشي از موفقيت»؛ «جستوجوي بدون برنامه براي موفقيت بيشتر»؛ «انکار وجود ريسک و خطر»؛ «دست و پا زدن براي نجات» و «تبديل شدن به يک شرکت بياهميت». نگارنده معتقد است: با درک اين مراحل رهبران ميتوانند احتمال سقوط خود را در تمام مسير زوال کاهش دهند.