تماشاي تلويزيون برخلاف مشاهدات اتفاقي، يك فعاليت فرهنگي پيچيده است. با توجه به تنوع الگوهايي كه دربردارندة كاربرد تلويزيون به عنوان يك فعاليت فرهنگي است، شايد اين الگوي كاربرد مداوم است كه از همه پيچيدهتر است. الگويي كه فعاليتهاي مختلف در آن آغاز ميشوند، متوقف ميگردند و همزمان با تماشاي تلويزيون رخ مينمايند. كتاب حاضر مطالعهاي است در موضوعات متعددي كه تلويزيون را در مركز توجه قرار ميدهد. نويسنده از رويكردهاي روانشناسي، جامعهشناسي و نقد مدرن ياري گرفته و الگوهايي را مطرح ميكند كه به مدد آنها تلويزيون به فرهنگ سازي در جامعه ميپردازد. وي در فصل نخست به انتقاد از مفاهيم رايج كاربرد تلويزيون ميپردازد و اين انتقادها متوجة نظريههاي جامعهشناختي كاربرد تلويزيون است. در فصل دوم كتاب كه دربرگيرندة بررسي مفهومآفريني مجدد كاربرد تلويزيون است به بررسي علمي كاربرد رسانه كه بايد اجتماعي بودن فرهنگ ديدن را به طور مناسب مفهومآفريني و مستندسازي نمايد، پرداخته شده است. فصل سوم كتاب اختصاص دارد به مستندسازي فرهنگ تماشا كه به عادتهاي ديدن و نوعشناسي كاربرد تلويزيون اشاره دارد. بخش پاياني كتاب نيز شامل نتيجهگيري و تجديد نظري بر سياستهاي تلويزيون است.