دو دوست با نامهاي «محسن» و «رضا» از شخصيتهاي نمايشنامة حاضر هستند. صحنة نمايش، بياباني است كه تنها لالهاي در آن روييده است. محسن با لاله صحبت ميكند. گويي لاله، دوست گمشدهاش است و از او گله ميكند و دوست دارد او را ببيند. محسن طي گفتوگو با گل لاله، مدام خاطرات گذشته را بازگو ميكند. در ادامه رضا وارد صحنه ميشود. از گفتوگوي محسن و رضا معلوم ميشود كه آنها به دنبال شهداي گمشده هستند. در اين حال رضا تمايل دارد تا لاله را از ريشه كنده و آن را با خود ببرد كه در همين موقع جسد دوست خود را در زير خاك پيدا ميكند. نمايشنامة حاضر، بيست و هفتمين شماره از مجموعة «روايت ديگر» است.