جاذبة برابري را نميتوان با معناي تحتاللفظي آن توضيح داد. وقتي در رژيمي زندگي ميكنيم كه در آن فردي خودكامه يا گروهي يكهتاز حكومت ميكنند. ما آرزوي آن جامعه را در سر ميپروريم كه در آن قدرت تقسيم شده باشد و هركس دقيقا سهم يكساني از آن برده باشد. اما خوب ميدانيم كه اين قسم برابري، بعد از اولين جلسة اعضاي جديد از بين خواهد رفت. هدف نويسنده در اين كتاب توصيف جامعهاي است كه در آن هيچيك از مواهب اجتماعي به عنوان ابزار سلطه به كار نيايد يا نتواند به كار آيد. برابري پيچيده؛ عضويت؛ امنيت و رفاه؛ پول و كالاها؛ منصب؛ كار سخت؛ اوقات فراقت؛ آموزش؛ خويشاوندي و عشق؛ فيض الهي؛ بازشناسي؛ قدرت سياسي و جباريتها و جامعههاي عدلمحور عنوانهاي مباحث كتاب هستند.