در کتاب حاضر، به بررسي تاريخ اجتماعي تمدن اسلامي مابين سالهاي 132ـ656 هـ.ق. پرداخته شده است. در سال 133 هـ.ق. نخستين کس از بازماندگانِ «عباس بن عبدالملک»، يعني سفاح به خلافت تکيه زد. از آن هنگام تا سال 656 که مغولها به بغداد دست يافتند خلافت در ميان فرزندان مکار عباسي ـ به استثناي عمر بن عبدالعزيز ـ با فراز و نشيب ادامه يافت. هر چند خلافت عباسيان در طول تاريخ، جنبة جهانيتري يافت و در نتيجة آن، اقوام متمدن و با فرهنگي چون ايرانيان به دستگاه خلافت راه يافتند و در زمينة شکوفايي جامعة اسلامي يکي از درخشانترين تمدنهاي جهان را فراهم ساختند، اما تفاوت چنداني با امويها نداشتند. در طول تاريخِ حکومت عباسي، ايرانيان مجال يافتند تا آثار علمي خود را در زمينههاي مختلف پديد آورند. اما سياست عباسيان در حکومتداري، بر اصل تسامح استوار بود و به همين دليل، شماري از غيرمسلمانان به منصب کتابت و صدارت برگزيده شدند. همچنين در عصر عباسي برخي از انواع تسهيلات مالي به عنوان دستاوردهاي تمدني به منظور سامان دادن زندگي انسان، بسياري اموالي و فعاليت تجاري به وجود آمد. به هر حال، رشد شکوفايي جامعه در ابعاد مختلف در عصر عباسي، پيشرفت چشمگيري داشته است.