نگارنده در كتاب حاضر كوشيده است تا اين فرض اثباتنشده را كه عرفان پديدهاي كم و بيش يك شكل در تمام سنن ديني است، رد كند. او بر اين حقيقت تاكيد ميكند كه نه تنها در سنن عرفاني مختلف، بلكه در يك دين واحد تجارب عرفاني متنوع، آشكارا ظاهر شده است. او در نظر دارد تا در هشت سخنراني، پيشرفت انديشة عرفاني را در دورة شكلگيري آن، يعني در «هندوئيزم» و اسلام رديابي كند. هدف او اين است كه تنوع عرفاني پيدا شده در هر دو سنت ديني را بررسي نمايد. نويسنده بحث خود را با تمايز كردن سه نوع عرفان اصلي «پانتهايستي» يا «همه درخدايي»، «وحدت يكپارچه» و «گفتوگوهاي عاشقانه باخدا» آغاز كرده، سپس پيشرفت آن را در شكلگيري هندوئيزم دنبال ميكند. اما دربارة اسلام، نگارنده گسترش تصوف را از منظر شخصيتهاي اصلي چون: ابويزيد، ابوسعيد، جنيد، غزالي و.... بررسي ميكند.