نظرية جامعهشناختي عبارت است از: مجموعهاي از ايدههاي مرتبط به هم كه نظامند كردن شناخت جهان اجتماعي، تبيين آن جهان و پيشبينيهايي دربارة آيندة جهان اجتماعي را ميسّر ميسازند. نظريههاي جامعهشناسي در دورههاي قبل بيشتر بر مسائل سنّتي تأكيد ميكرد و ميتوان گفت راههاي آرمانگرايانه را براي حل مشكلات پيشنهاد ميكرد، اين در حالي است كه نظرية جامعهشناختي معاصر، بيشتر رئاليستي است تا آرمانگرايانه. نظرية جامعهشناختي فمنيستي، چند فرهنگي، تك بعدي و... از نمونههاي نظريههاي جامعهشناختي معاصر است. در كتاب حاضر، ضمن معرفي نظريهها و نظريهپردازان جامعهشناختي اصلي دوران كلاسيك نظير: «اميل دوركيم»، «تورليستين وبلن»، «گئورگ زيمل» و... به بررسي نظريههاي جامعهشناختي معاصر، به ويژه «نظريههاي زندگي روزمره» و «نظرية كلان» پرداخته شده است. همچنين در كتاب، نظريههاي ساختاربندي، فمينيستي، و پست مدرن نيز شرح داده شده است. علاوه بر آن ديدگاه چند تن از متفكران جامعهشناس نظير: «آنتوني گيدنز»، «اولريش بك» و... دربارة جهاني شدن آورده شده است. لازم به ذكر است هر فصل از كتاب با خلاصهاي از آن فصل به صورت فهرستي كه مسائل كليدي را در بر ميگيرد به پايان ميرسد.