منظور از «ادبيات تعليمي»، ادبياتي است كه نيكبختي انسان را در بهبود منش اخلاقي او ميداند و همت خود را متوجه پرورش قواي روحي و تعليم اخلاقي انسان ميكند. ادبيات تعليمي، طيف وسيعي از ادبيات فارسي را تشكيل ميدهد. پند و اندرز، آموزههاي زهدآميز و اخلاقيات، گونههاي رنگارنگ ادبيات تعليمي فارسي است، حتي درونمايههاي تغزلي و حماسي در ادبيات فارسي به نوعي با آموزشهاي اخلاقي پيوند يافته است. ضمن آن كه، مهمترين و برجستهترين شاخه در ادبيات تعليمي فارسي، آثار متاثر از قرآن، حديث و منابع اسلامي ديگر چون «نهجالبلاغه» است. علاوه بر اين، نهضت زهد و جنبش عرفان اسلامي نيز هريك با رنگ و بوي خاص خود، ادبيات فارسي دري را غنيتر كردهاند. در كتاب حاضر نخست، از ادبيات تعليمي قرن چهارم و پنجم كه بيشتر متاثر از اندرزنامهها و ادبيات پهلوي بوده، سخن به ميان آمده است كه در آن فرازهايي از مثنوي «آخرين نامة ابو شكور بلخي»، «شاهنامة فردوسي» و اندرزهاي «گرشاسبنامة اسدي طوسي» برجستهتر بوده است، در ادامه، مثنوي تعليمي معروف قرن پنجم، «روشنايينامه» محور كلام نگارنده قرار گرفته است. در پايان كتاب نيز جريانهاي فكري تعليمي منبعث از آموزشهاي اسلامي با بهرهگيري از كتابهايي چون: «آداب الصوفيه سلمي»، «كيمياي سعادت غزالي»، «حديقة سنايي» و «مخزن الاسرار نظامي» معرفي و تحليل ميشود.