در پژوهش حاضر به بحث و بررسي فلسفي، قرآني و روايي امكان يا استحاله كه تناسخ پرداخته شده و ديدگاه فلاسفه و انديشمندان اسلامي در اين زمينه مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. نويسنده ابتدا به معناشناسي تناسخ در لغت و اصطلاح پرداخته و معناي نفس، انواع نفس، مصاديق تناسخ، انواع تناسخ نفس انساني، رابطه تناسخ با معاد و نسبت تناسخ رجعت و منبع را مورد بحث و بررسي قرار داده و پس از آن ادله قائلين و منكرين تناسخ را به تفصيل بيان كرده است. وي كتاب را به شيوه درسنامه و جهت استفاده دانشجويان و محققان فلسفه اسلامي تدوين كرده و پس از پايان هر فصل يك جمعبندي از مباحث كتاب در آن فصل ارايه نموده است. آنچه كه در كتاب حاضر مورد توجه قرار گرفته، گردآوري همه اديان اقامه شده از سوي طرفيت موافق و مخالف تناسيخ بود كه به بيش از بيست دليل عقلي و نقلي مبني بر ضرورت تناسخ و به همين تعداد ادله استحاله تناسخ اشاره گرديده است. نگارنده نخست ديدگاهها گروههايي را مطرح كرده كه به تناسخ باور داشتند به اين معنا كه معتقد بودند كه روح بسياري از انسانها پس از مرگ به ابدان عنصري ساير انسانها منتقل ميشود و حياتي دوباره را آغاز ميكند. وي در اين باره به عقايد هندوان و بودائيان كه گرايشي توحيدي ندارند اشاره كرده و ديدگاه برخي از پيروان اديان توحيدي را نيز كه قايل به تناسخ نفس هستند را نيز منعكس كرده است. وي سپس ادله قائلين به استحاله تناسخ كه عمدتا از فلاسفه اسلامي هستند را نقل كرده و ادلهاي كه آنان از لحاظ فلسفي و نقلي ذكر كردهاند را به تفصيل بيان كرده است. وي قبول مسأله تناسخ را از ديدگاه فلاسفه اسلامي معارض با بسياري از اصول عقلي و نقلي در باب معاد دانسته و برخي از ادله فلاسفه اسلامي را كاملا مستدل و برخي ديگر از اين ادله را ضعيف شمرده است. وي نظريه سومي را كه آن هم مبتني بر استحاله و عدم امكان تناسخ است مطرح كرده كه نظريه مورد قبول خود نيز ميباشد. از نظر وي امكان تناسخي كه جايگزين معاد شود و ثواب و عقاب را به حلول ابدان ديگر بداند امكان وقوع دارد ولي معناي وقوع چنين تناسخي آن نيست كه ما منكر معاد و اقتضائات آن شويم زيرا اعتقاد به چنين معنايي ملازم با كفر و خروج از اعتقاد صحيح اسلامي است. نويسنده در ادامه به بازتابها و نتايج قايل شدن به تناسخ اشاره كرده و در يك جمعبندي كلي به اين نتيجه ميرسد كه ضرورت هيچ يك از اقسام تناسخ مطلق، صعودي و نزولي اثبات نشده و ادله اقامه شده از اثبات آن ناتوانند. وي در عين حال مدعي شده است كه استحاله هيچ يك از اقسام تناسخ، نه عقلا اثبات ميشود و نه ادله نقلي ميتواند امكان آن را به كلي نفي كند و بسياري از ادله ارايه شده بر استحاله تناسخ تنها بر عدم وقوع آن دلالت دارد و اين مسأله امكان وقوع آن را با هيچ مشكلي روبرو نميكند. از ديدگاه مادي احيا مردگان در دنيا، احياي آنان در قيامت و احياي مردگان بر اساس آموزه رجعت كه يكي از معتقدات شيعه اماميه است، با جسم عنصري ميباشد و به نوعي به تناسخ باز ميگردد، چنانكه بر همين اساس تحقق عالم نيز مانعي ندارد.